نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی گروه حسابداری، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
2 دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری، موسسه آموزش عالی نور هدایت، شهرکرد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
مدیریت سود موضوع مهمی برای ذینفعان شرکت است. به ویژه هنگامی که سود به عنوان پیش بینی کننده کیفیت گزارشگری مالی محسوب میشود. از آنجا که تعهدات حسابداری در کیفیت گزارشگری مالی نقش اساسی دارند، با اینحال این اقلام تعهدی میتوانند به علت تعصب و دستکاری احتمالی مدیران به عنوان پیشبینی کنندههای غیر قابل اعتماد تبدیل شوند. کیفیت حسابرسی نقش مهمی در کاهش مدیریت سود دارد. بر اساس تئوری نمایندگی مکانیزمهای نظارت بر هماهنگی منافع سهامداران و مدیران و تضاد منافع و همچنین رفتارهای فرصتطلبانه بعدی را کاهش میدهد. کیفیت حسابرسی به عنوان یک مکانیزم نظارتی برای بازداری مدیران در دستکاری درآمد از اهمیت ویژهای برخوردار است (جنسن[1]، 1976). اهمیت این پژوهش از این قرار است که اغلب مطالعات مربوط به کیفیت حسابرسی و مدیریت سود، بر مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی تاکید دارند. در پژوهش حاضر تاثیر کیفیت حسابرسی علاوه بر مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی، بر مدیریت سود واقعی هم بررسی میشود، همچنین تاثیر هر یک از ویژگیهای کیفیت حسابرسی که عبارتند از تصدی، تخصص، اندازه و استقلال بر مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی و مدیریت سود واقعی به صورت جداگانه در نظرگرفته شده است. این پژوهش پیامدهای ضروری برای شرکتهای پذیرفته شده در بورس و سازمانهای مربوطه دارد که ممکن است نیاز باشد اصلاحاتی در کیفیت حسابرسی و دستورالعملهای مربوط به معیارهای انتخاب حسابرس داشته باشد.
مبانی نظری پژوهش
هیلی و واهلن[2](1999) معتقدند مدیریت سودزمانی رخ میدهد که مدیر برای گزارشگری مالی از قضاوت شخصی خود استفاده کند، اینکار را با هدف گمراه کردن برخی از سهامداران درباره عملکرد واقعی و یا برای تاثیر در قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارند، انجام میدهند. رانن و یاری[3](2008) مدیریت سود را مجموعهای از تصمیمات مدیریتی که باعث عدم گزارش واقعیترین سودها در کوتاهمدت و حداکثر سازی سود میشود، تعریف میکنند. شرکتها روشهای مختلفی را میتوانند برای مدیریت سودشان برگزینند که از جمله آنها مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام واقعی است، مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی با هدف تحریف واقعیت عملکرد اقتصادی از طریق تغییر برآوردها یا رویههای حسابداری صورت میگیرد در حالیکه مدیریت سود واقعی مبتنی بر دستکاری رخدادهای واقعی تحقق مییابد (رویچودری[4]، 2006).
جداسازی مالکیت وکنترل با مشکلات عدم تقارن اطلاعات در میان سهامداران و مدیریت، نیاز به حسابرسان مستقل را ایجاد میکند. حسابرسان مستقل مسئول تایید اظهارات یک گزارش مالی مطابق با استانداردهای پذیرفته شده حسابداری، به صورت بیطرفانه هستند. تایید حسابرسان مستقل یکپارچگی صورتهای مالی را افزایش میدهد زیرا اظهارات یک گزارش مالی نتایج عملیاتی شرکت را نشان میدهد. به نظر میرسد هر چه کیفیت حسابرس و حسابرسی بالاتر باشد، کیفیت اطلاعات ارائه شده توسط شرکتها نیز بالاتر خواهد بود. بنابراین انتظار میرود که شرکتهای حسابرسی شده توسط موسسات بزرگ و متخصص در صنعت تمایل به ارائه سودهای مربوطتر و با کیفیت بالاتری درصورتهای مالی خود داشته باشند، در نتیجه کیفیت گزارشگری مالی افزایش خواهد یافت (فرانسیس وکریشنان[5]،1999). طبق تئوری نمایندگی مکانیزمهای نظارتی منافع سهامداران و مدیران را منحرف میکند و هرگونه رفتار فرصتطلبانه را کاهش میدهد.
به عقیده جنسن (1976) حسابرس به منزله مکانیزم نظارتی است که میتواند منافع مدیر با سهامداران را به هم نزدیک کند و عاملی بازدارنده مدیران برای دستکاری سود میباشد. مطالعات متعددی به رابطه بین کیفیت بالای حسابرسی و ویژگیهای حسابرس تاکید دارد. برخی از این ویژگیها عبارتند از تصدی حسابرس، اندازه حسابرس، تخصص حسابرس، استقلال حسابرس. تردید حرفهای حسابرس و رسیدگیهای اضافی موجب کیفیت بالای حسابرسی میشود که این خود موجب کاهش احتمال دستکاری اطلاعات مالی را فراهم میکند و تحریف صورتهای مالی را کاهش میدهد (بالسام و یانگ[6]،2003). پدیده تصدی حسابرس باعث مطرح شدن استدلالهایی از سوی مخالفان و موافقان این پدیده گردید. موافقان تصدی کمتر حسابرس، تاکیدشان برجنبه استقلال حسابرس است که ادعا میکنند در رابطههای طولانیمدت حسابرس با صاحبکار، استقلال حسابرس خدشهدار میشود از سویی دیگر مخالفان تغییر حسابرس برضعف اطلاعاتی حسابرس در مدت کوتاه تصدی حسابرس تاکیدکرده و معتقدند چرخش اجباری باعث بهوجود آمدن ضعف اطلاعاتی حسابرس در نتیجه افزایش عدم تقارن اطلاعات حسابرسی با صاحبکار و کیفیت گزارش حسابرس میشود (سجادی ودلفی،1390).
مایرز و امر[7](2003) دوره تصدی حسابرس را تعداد سالهایی که حسابرسان در شرکت صاحبکار حسابرس هستند تعیین میکنند، باتوجه به این تعریف ارتباط حسابرسان با صاحبکار هم میتواند شامل حسابرسانی باشد که دوره تصدی و مراقبت حرفه ای آنها مدت کوتاهی است و اطلاعات خاص مشتری را برای کیفیت بالاتر حسابرسی در اختیار ندارند و هم حسابرسانی که دوره تصدی آنها بیش از 4 سال است و شرکتهایی را با کیفیت گزارشگری مالی بالا حسابرسی میکنند تا کیفیت حسابرسی را بالا ببرند. حسابرسی که مدت زمان بیشتری با صاحبکار خود قرارداد داشته باشد، باعث خواهد شد که شناخت بیشتری نسبت به صاحبکار پیدا کرده و تخصص او در صنعت خاص افزایش یابد (گوش و مون، 2005). ازدیدگاه الزوبی[8] (2017)، شرکتهای حسابرسی بزرگتر گرایش بیشتری به شناسایی اشتباه مدیر دارند، زیرا ممکن است این شرکت به طور موثر توسط شرکتهای حسابرسی بالاتر و بزرگتر دیگری حسابرسی شوند. بنابراین شرکتهای حسابرسی بزرگ برای دفاع از شهرت خود و رفع مسئولیت قانونی محافظهکار خواهند بود و از استفاده از تعهدات غیرقانونی توسط مشتریان جلوگیری میکنند. شرکتهای حسابرسی بزرگ میزان مدیریت سود را کاهش میدهند. طبق نظر روسمین[9](2010) موسسات بزرگ حسابرسی دارای تجارب بیشتر، فنآوری ،منابع انسانی و سرمایه میباشند که اجازه میدهد آنها به حسابرسیهایی با کیفیت بالاتر بپردازند، علاوه بر این پایگاه مشتری بزرگ و نامهای تجاری شناخته شده در سطح جهان دارند. تخصص در صنعت حسابرس به عنوان معیاری از کیفیت حسابرسی مورد توجه است. مطالعات اخیر نشان میدهند که شرکتهای دارای حسابرس متخصص از کیفیت گزارشگری بالاتری برخوردارند (گل و فانگ[10]،2009). استقلال حسابرس تحت تاثیر هزینههای حسابرسی، پیوند اقتصادی بین حسابرسان و صاحبکاران را بهبود میبخشد و این هزینهها (حق الزحمه حسابرس) میتواند استقلال حسابرس را تحت تاثیر قرار دهد. استقلال آسیب پذیر، باعث کاهش کیفیت حسابرسی و مدیریت سود بیشتر و منجر به ضعف کیفیت گزارشگری مالی میشود. اگر استقلال حسابرس به وسیله هزینههای حسابرسی اندازهگیری شود. یافتههای برخی مطالعات نشان میدهد که وقتی حسابرسان یک حسابرسی با کیفیت خوب را تولید میکنند نتیجه تلاش حسابرسان میباشد و مدیریت سود کمتر احتمال دارد. بنابراین با افزایش تعداد صاحبکاران و هزینههای حسابرسی، استقلال حسابرس حفظ میشود و رابطه هزینههای حسابرسی با مدیریت سود منفی است (الزوبی ،2017).
پیشینه پژوهش
حسنی و عظیمزاده (1396) در پژوهشی به بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود ناشی از اقلام تعهدی پرداختند. یافتهها نشان داد که شرکتهای درگیر بحران مالی مدیریت سود کمتری داشتهاند که توسط موسسات بزرگ حسابرسی شدهاند.
پاک مرام و بحری ثالث (1396) در پژوهشی به بررسی تاثیر کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود واقعی پرداختند. نتایج حاصل نشان داد شرکتهایی که سهام آنها برای بار اول عرضه میشود به دستکاری فعالیتهای واقعی ازطریق هزینههای اختیاری غیر عادی دست نمیزنند.
پزشکیان و حسینی ازان اخاری (1393)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه مدت تصدی حسابرس با کیفیت حسابرسی، به بررسی رابطه بین دوره تصدی حسابرس در شرکت صاحبکار با کیفیت حسابرسی پرداختند. در این پژوهش که جهت آزمون فرضیهها از اطلاعات حسابداری 91 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی 89 الی91 استفاده شد. نتایج نشان داد بین کیفیت حسابرسی و دو متغیر اندازه و دوره تصدی حسابرس رابطه معناداری وجود دارد. امیری و مرفوع (1393)، در پژوهشی با عنوان رابطه کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی اختیاری با انتخاب نمونهای از 102 شرکت بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1386 تا 1390 به بررسی رابطه کفیت حسابرسی و اقلام تعهدی اختیاری پرداختند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که شرکتهایی که توسط موسسات بزرگ حسابرسی شدهاند و تخصص حسابرس در آن صنعت بیشتر است از اقلام تعهدی اختیاری کمتری برخوردار است.
اعتمادی و عادل آذر (1391)، در پژوهشی تحت عنوان نقش تخصص حسابرس بر مدیریت واقعی سود و عملکرد عملیاتی آتی به بررسی تعداد 115 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این پژوهش از رویکرد سهم بازار به منظور تعیین حسابرس متخصص و از دستکاری فروش برای اندازه گیری مدیریت واقعی سود استفاده نمودند. نتایج این پژوهش نشان میدهد شرکتهایی که حسابرس آنها متخصص صنعت است دارای سطح بالاتر مدیریت واقعی سود نسبت به سایر شرکتها است.
الزوبی (2017) در پژوهشی با عنوان کیفیت حسابرسی، بدهی و مدیریت سود به بررسی رابطه کیفیت حسابرسی ، بدهی و مدیریت سود پرداخته است. دریافتند که کیفیت حسابرسی و بدهی کم باعث کاهش توانایی مدیریت سود و بدهیهای بالا منجر به افزایش ریسک مدیریت سود خواهد شد. سان و فاروق[11](2013) به بررسی تاثیر متقابل حسابرسان و هیئت مدیره بر مدیریت سود و حاکمیت شرکتی پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که مدیریت سود منفی با استقلال هیئت مدیره برای شرکتهایی که توسط حسابرسان متخصص حسابرسی میشوند منفیتر از شرکتهایی است که توسط حسابرسان غیرمتخصص رسیدگی میشوند. سولیوان و غفران[12](2017)، در پژوهشی باعنوان تاثیرکمیته حسابرسی بر کیفیت حسابرسی به بررسی اثربخشی کمیتههای حسابرسی بر یک معیار کیفیت حسابرسی یعنی هزینههای حسابرسی پرداخته اند. یافتههای این پژوهش نشان داد کمیتههای با کیفیت بالاتر حسابرسی با سطوح بالاتری از تخصص و هزینه حسابرسی مواجهاند. این پژوهش در انگلستان برهزینههای حسابرسی 350 شرکت انجام شده است.
وانچی و لینگ [13](2011)، به بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی مدیریت سود واقعی در1800 شرکت طی دوره زمانی 2002تا2010 پرداختند. آنها دریافتندکه حسابرسان متخصص در صنعت و حسابرسان بزرگ مدیریت سود را دچار محدودیت کرده اما حسابرسان با تصدی بالا با مدیریت واقعی سود رابطه مثبت دارند و تغییر حسابرس میتواند منجر به مدیریت سود کمترشود با توجه به ادبیات پژوهش ارائه شده، در ایران پژوهشی در مقایسه با پژوهش حاضر و با این ساختار انجام نشده است. از این حیث، موضوع حاضر میتواند نتایج کاربردی برای استفادهکنندگان بالقوه داشته باشد.
فرضیههای پژوهش
باتوجه به مبانی نظری مطرح شده، فرضیههای این پژوهش به صورت زیر تدوین شده است:
ü فرضیههای اصلی
فرضیه اول: کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی تاثیر منفی و معناداری دارد.
فرضیه دوم: کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود واقعی تاثیر منفی و معناداری دارد.
ü فرضیههای فرعی
فرضیه اول: دوره تصدی حسابرس بر مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی تاثیر منفی و معناداری دارد.
فرضیه دوم: اندازه حسابرس بر مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی تاثیر منفی و معناداری دارد.
فرضیه سوم: تخصص حسابرس بر مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی تاثیر منفی و معناداری دارد.
فرضیه چهارم: استقلال حسابرس مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی تاثیر منفی و معناداری دارد.
فرضیه پنجم: دوره تصدی حسابرس بر مدیریت سود واقعی تاثیر منفی و معناداری دارد.
فرضیه ششم: اندازه حسابرس بر مدیریت سود واقعی تاثیر منفی و معناداری دارد.
فرضیه هفتم: تخصص حسابرس بر مدیریت سود واقعی تاثیر منفی و معناداری دارد.
فرضیه هشتم: استقلال حسابرس بر مدیریت سود واقعی تاثیر منفی و معناداری دارد.
روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع کاربردی است و از لحاظ طبقهبندی بر حسب روش، از نوع توصیفی، از جهت نوع استدلال قیاسی و از نظر ماهیت دادهها کمی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و اسنادکاوی میباشد. از نظر ماهیت دادهها از نوع کمی میباشد. جامعه آماری مورد مطالعهی این پژوهش، شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بین سالهای 1389 تا 1395 میباشد. در این پژوهش برای انتخاب نمونه، از کل دادههای در دسترس استفاده شده است. نخست تمام شرکتهایی که میتوانستند در نمونهگیری شرکت کنند، انتخاب شدند در نهایت کلیه شرکتهایی که سال مالی آنها منتهی به پایان اسفند هر سال باشد، در طی دوره زمانی پژوهش تغییر سال مالی نداده باشد، در طی دوره زمانی پژوهش به طور فعال در بورس حضور داشته باشند، اطلاعات مورد نظر برای استخراج دادهها در دسترس باشد، این شرکتها سرمایهگذاری و یا واسطهگری مالی نباشند. 118شرکت باقی مانده برای انجام آزمون انتخاب شدند و بقیه شرکتها از نمونه حذف شدند. جهت تدوین مبانی نظری پژوهش و پیشینه پژوهش، از مدارک و پایاننامههای موجود در کتابخانهها استفاده شده است. همچنین، از مقالات موجود در نرم افزار نمایه (حاوی مقالات نشریات داخل کشور) و پایگاههای جستجوی علمی در اینترنت استفاده شده است. جهت جمعآوری دادههای مالی شرکتها، با مراجعه به سازمان بورس اوراق بهادار تهران و سایت کدال، اطلاعات صورتهای مالی شرکتها و اطلاعات مربوط به متغیرهای مورد نظر این پژوهش برای دورههای زمانی 7 ساله در قالب فایل اکسل دریافت شد. پس از آماده سازی متغیرها و انجام محاسبات لازم، برای تخمین مدلهای رگرسیون چند متغیره از نرم افزار استتا