نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه حسابداری، واحد مسجد سلیمان، دانشگاه آزاد اسلامی، مسجد سلیمان، ایران
2 مربی گروه حسابداری، واحد رامهرمز، دانشگاه آزاد اسلامی، رامهرمز، ایران
3 مدرس گروه حسابداری، دانشگاه پیام نور واحد رامهرمز، رامهرمز، ایران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
هوش هیجانی از جمله ویژگیهایی است که میتواند در زمینه طراحی و تفکرات نو و جدید و سازش و انطباق با شرایط تازه به مدیران به خصوص در زمینه تصمیمگیری در شرایط بحرانی و از پیش تعیین نشده کمک شایانی نماید (استینر[1]، 2007). از سوی دیگر، هیجانها بخش گستردهای از زندگی ما را در بر میگیرند. حضور مستقیم و غیرمستقیم هیجانها را میتوان در تارک قله های استدلال، عقلانیت و برهانهای عقلانی مشاهده کرد. بی اعتنایی نسبت به هیجانها، عدم مدیریت آنها و مسامحه و غفلت در بیان آنها میتواند هزینههای گزافی را برای انسان در پی داشته باشد. مطالعات و پژوههای نوین، نشان میدهند که فقدان هوش هیجانی میتواند آثاری مخرب در زمینههای فردی و اجتماعی ایجاد کند و برعکس تقویت و تحصیل آن، زمینه ساز موفقیتهای بزرگ خواهد بود (فاطیمی[2]، 2006).
از سوی دیگر سرمایه فکری منبع مهمی از ارزش آفرینی سازمانی میباشد (بریزینتس و همکاران[3]،2016)، امروزه سرمایه فکری، نوآوری و ایجاد ارزش از مفاهیم مورد توجه مدیران و سرمایه گذاران نهادهای اقتصادی و دولت ها میباشد (زیغال و مالول[4]،2010). به گفته دامی و گاتری تقریباً همه سازمان های معاصر برای ایجاد محصولات و خدمات به منظور ایجاد و حفظ یک مزیت رقابتی جهانی به سرمایه فکری خود وابستهاند (دامی و گاتری[5]،2017). سرمایه فکری به عنوان یک منبع برای ایجاد ارزش در شرکت ها تعریف شده است که مبتنی بر دانش و مهارت های کارکنان، منابع سازمانی، فرآیندهای کسب و کار و روابط سهامداران میباشد (بریزینتس و همکاران، 2016).
امروزه با حرکت از یک عصر صنعتی به یک عصر اطلاعاتی قطعاً دانش، کلیدی برای مزیت رقابتی سازمانها وحتی کشورها محسوب میشود و برخورداری از سرمایههای فکری و مدیریت سرمایههاست که در عرصه محیط پرتلاطم و چالشی، رمز موفقیت محسوب می شود. سرمایة فکری، مرتبط با دانش کسب شده و توانایی ایجاد شده در کارکنان است. بدین ترتیب، شرکتهای دانش محور ارزش بازار بیشتری دارند. امروزه جنبه نامشهود اقتصاد، بر پایه سرمایة فکری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است و سرمایه نامشهود به عنوان یکی از جنبههای اساسی مزیت رقابتی و استراتژی سازمان شناخته شده است (هو و همکاران[6]،2015). درخصوص عناصر سرمایه فکری نیز همانند تعریف آن، اجماع نظری وجود ندارد .با وجود این، عمومأ سرمایه فکری را به سه بخش سرمایهی انسانی، سرمایهی ساختاری و سرمایهی ارتباطی یا مشتری، تقسیم میکنند (عبدالله و سوفیانا[7]،2012).
با توجه به اینکه، مطالعه تحقیقات پیشین داخلی، یک شکاف اساسی تحقیقاتی، در این زمینه تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس نشان میدهد، به همین منظور تحقیق حاضر تلاش میکند به این سوال پاسخ دهد که هوش هیجانی چه تاثیری بر عملکرد حسابرس دارد؟ و آیا سرمایه فکری، تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس را تعدیل میکند؟ بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس از طریق سرمایه فکری میباشد.
ادبیات و پیشینه تحقیق
عملکرد حسابرس
ازریابی عملکرد حسابرس فعالیتی است که مدیر در جریان پروژه های حسابرسی خود انجام میدهد. این فعالیت شامل جمع اوری اطلاعات و داوری درباره وضعیت تجربه اندوزی و پیشرفت حسابرس است. جمع اوری اطلاعات عملکردی حسابرسان به شیوه های مختلف صورت میگیرد و نیازمند کسب مهارت و جاری سازی رویکردهایی مناسب در این زمینه است. مدیر و یا سرپرست باید با استفاده از نتایج به دست آمده از سنجش و ملاحظه اهداف و انتظارات درباره وضعیت حسابرس داوری کند، همچنین نقاط ضعف و قوت را شناسایی و برای بهبود فعالیتها ضمن ارائه توصیه ها و بازخورد مناسب در فرآنید پرداخت و ارتقاء نیز لحاظ نماید (کاظمی و اسمعیلپورزنجانی، 1395).
کیفیت عملکرد حسابرس می توانئد از طریق در نظر گرفتن کنترل های داخلی و عملکرد مدیر رهنمودهایی به تصمیم گیرندگان ارائه نماید. زمانی که حسابدار بداند که حسابرسان داخلی ممکن است عملکرد گزارشگری مالی نادرست را شناسایی کنند ممکن است در مورد انجام ثبت دفتری سوال برانگیز درنگ کند (پراویت و همکاران[8]، 2009).
اشنایدر و ویلنر[9] (1990) عملکرد حسابرس با کیفیت را مانعی بر قانون شکنی و تخطی احتمالی از اصول پذیرفته شده حسابداری در گزارشگریهای مالی میدانند. دیویدسون و همکاران[10] (2005) نشان دادند که ایجاد داوطلبانه عملکرد حسابرسی نمیتواند به کاهش قابل توجهی در تخلف منجر شود.
گرچه افراد در اتخاذ تصمیمات کاری براساس هیجانات با مشکل، روبرو هستند اما تصمیم گیری در حوزههایی مانند حسابرسی که از عقل گرایی و قواعد مشخصی پیروی میکنند با وجود هیجانات بسیار دشوارتر میباشد. با این وجود تحولات در مطالعات سازمانی و تئوریهای تصمیم گیری، برخی از فرضیه ها اصلی نهفته در غالب عقل و هیجان را به چالش میکشند. این تئوریها نشان میدهند که هیجان در سازمان های سرمایه داری معاصر، ایجاد مشکل نمیکند بلکه در خدمت آن است. هیجانات و عقل نقطه مقابل هم نیستند، بلکه ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، بنابراین این دیدگاه که حرفه حسابرسی صرفاً تابع عقلانیت است پذیرفته و هیجانات به عنوان یک عامل موثر در حرفه حسابرسی باید مدنظر قرار گیرد.
حسابرسان به عنوان منابع انسانی تعریف شده در هر موسسه حسابرسی ارزشمندترین منبع آن محسوب میشوند و بدون شک یکی از پایه های اصلی و اساسی توسعه در این موسسهها یا شرکت ها میباشند، بنابراین عملکرد اثربخش منبع مذکور همواره مورد توجه شرکاء و مدیران این مؤسسات بوده است.
حسابرسان میتوانند با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی، تعهد حرفه ای خود را تضعیف نمایند. رسوایی و تقلب در این حرفه، به علت خدمات حسابرسی ارائه شده توسط حسابرس اتفاق میافتد. حسابرس به راحتی و به طور هدفدار "اظهار نظر فاقد شرایط لازم" میکند؛ با این که حسابرسی صحیح انجام نداده است، به راحتی درآمد خالص شرکت و هر چیز دیگر را، زیاد نمایی میکند. این اقدامات میتواند بدین علت اتفاق بیافتد که فشار و یا دستمزد بالقوهای وجود داشته باشد که باعث شود حسابرس نتواند عملکرد مناسب داشته در نتیجه، حسابرس عملکرد سطح پایین ارائه میکند. روشن است که این اعمال اصول اخلاقی مانند: مسئولیت، نفع عمومی، صداقت، عینی گرایی و استقلال، و پشتکار، را در حوزه و ماهیت حسابداری حرفهای، پایمال خواهند کرد. اصل عینی گرایی حسابرس را ملزم میکند که بی طرف، از نظر فکری صادق، و عاری از تعارض منافع باشد (مرادی و افشار ایمانی، 1396).
بهاتاچارجی و مورنو[11] (2013) بیان میکنند واقعیت این است که حسابرسان، در طول فرایند حسابرسی، واکنشهای احساسی، مانند دوست داشتن یا تنفر نسبت به پرسنل مشتری (صاحبکار)، یا اضطراب در مورد اجزای کار حسابرسی، خواهند داشت. همچنین در حین انجام حسابرسی ممکن است حالات خلقی مختلفی را تجربه کنند. تحقیقها نشان میدهند که پیامد مهم احساسات و حالات خلقی که حسابرسان دچار آن میشوند، این است که این واکنشها میتواند تصمیمگیری (قضاوت) آنها را تحت تأثیر قرار دهد. عملکرد هم به معنای رفتارها و هم به معنای نتایج است. رفتارها؛ از اجراکننده (حسابرس) ناشی میشوند و عملکرد وی را از یک مفهوم انتزاعی به عمل تبدیل میکنند. رفتارها فقط ابزارهایی برای نتایج نیستند، بلکه به نوبه خود نتیجه به حساب میآیند (محصول تلاش فیزیکی و ذهنی که برای وظایف اعمال شده است) و میتوان جدای از نتایج در مورد آنها قضاوت کرد.
هوش هیجانی
دلویتز و هیگز (2000) معتقدند که هوش هیجانی بر نحوه عملکرد موفق و کارآمد افراد و حتی در ارزیابی این عملکرد توسط خود، همکاران و یا سرپرستان تأثیر میگذارد. از آنجایی که مؤسسات حسابرسی امروزی، در بازاری پر رقابت و پر چالش به فعالیت مشغول هستند، این تلاطم محیطی مدیران این مؤسسات را بر آن داشته که بهبود عملکرد حسابرسان را به عنوان استراتژی رقابتی خود در بازار امروز برگزینند.
اسکات و کرنباخ[12] (2005) دریافتند که هوش هیجانی بالاتر توسط تأمین کننده خدمات، منجر به رضایت بیشتر یا مبادلات خدماتی بیشتر میشود. لو و همکاران[13] (2007) در چین به تحقیقی با موضوع اثرات هوش هیجانی روی عملکرد شغلی و رضایتمندی از زندگی برای تحقیق و توسعه علم پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که هوش هیجانی تأثیرات مستقیمی روی عملکرد شغلی توانایی روانی و همانند یک باتری بر روی عملکرد شغلی اثر مستقیم دارد.
هوش هیجانی به عنوان نوعی توانایی ظرفیت ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره هیجان های خود و دیگران را شامل می گردد (مایر و سالووی[14]، 1997) و از نظر بار-آن مجموعه ی تواناییهای غیر شناختی توانشها و مهارتهایی است که بر توانایی رویارویی موفقیت آمیز با خواستهها، مقتضیات و فشارهای محیطی تأثیر میگذارد (بار-آن[15] ،1997). هوش هیجانی یعنی شناخت عواطف خود و دیگران، تا بتوانیم بر اساس آن رفتاری مبتنی بر اخلاق و وجدان اجتماعی داشته باشیم. هوش هیجانی شامل تواناییهایی مانند اینکه شخص بتواند انگیزهاش را حفظ کند و در مقابل مشکلات استقامت کند، در شرایط بحرانی و تکانش ها خودش را کنترل کند و خونسردیاش را حفظ کند، کامیابی را به تاخیر بیاندازد، با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد، است (گلمن[16]،2000). به عقیده مانت و همکاران[17](2009) تواناییهای هوش هیجانی در محیط کار نقش مهمی دارد (مانت و همکاران،2009). رابینزّ[18] (2002) معتقد است امروزه برای بهبود عملکرد در سازمانها میتوان از دانش مربوط به احساسات و هیجانات استفاده کرد (رابینزّ، 2002) و این دانش در پیشرفت و رضایت شغلی (ابراهام[19]، 2007) عملکرد سازمانی، تصمیم گیری ، انگیزش، رهبری، تعارضات بین فردی به افراد کمک می کند (رابینز،2002). زیرا افراد موفق به قابلیتهای هیجانی توجه داشته و در ارتباطات خود به خوبی میتوانند عواطف و احساسات دیگران را درک نموده و متناسب با آن عکس العمل نشان دهند و همین توانایی باعث ایجاد بستر و فرهنگ سازمانی مناسب در سازمان میگردد که به عنوان یک مزیت رقابتی در دنیای رقابتی امروز مطرح است. هوش هیجانی مزایا و محاسنی دارد. در این راستا گلمن دو بعد فردی و سازمانی را معرفی میکند. در بعد فردی به خود ارزیابی و خودآگاهی، شناخت نقاط قوت و حوزه های پیشرفت، افزایش قابلیت ها و توانمندی های اجتماعی، مهارت های کسب آرامش، اعتماد به نفس و انگیزش بالا منجر میشود. در بعد سازمانی به سطوح بالاتر یادگیری، کارگروهی و انگیزش بیشتر، نارضایتی و مشکلات اخلاقی کمتر، افزایش خلاقیت و نوآوری، بازدهی بیشتر و عملکرد شغلی بهتر میانجامد (گلمن،2000).
مایر و سالووی (1997)، مدلی چهار شاخهای برای هوش هیجانی طراحی کردهاند. مدل یاد شده گروهی از مهارتها را نشان میدهد که از ساده به پیچیده تنظیم شده و عبارتند از:1- ادراک، ارزیابی و بیان هیجان (شامل توانایی شناخت هیجانهای جسمی و روان شناختی خود، توانایی شناخت هیجان دیگران، توانایی بیان صحیح هیجانها و نیازهای مرتبط با آنها، توانایی تمایز احساسات واقعی و کاذب)، 2- تسهیل هیجانی تفکر (شامل توانایی تغییر جهت و تعیین اولویت تفکر فردی، بر اساس احساسات مرتبط با اشیاء، رخدادها و افراد؛ توانایی ایجاد هیجانهای مشخص برای کمک به داوریها و خاطرات مرتبط با احساسات و توانایی استفاده از حالات هیجانی، در جهت تسهیل حل مسئله و خلاقیت)، 3- شناخت و تحلیل دادههای عاطفی و بکارگیری دانش هیجانی (شامل توانایی درک چگونگی ارتباط هیجانات گوناگون، توانایی فهم علل و پیامدهای احساسات، توانایی تفسیر احساسات پیچیده، مثل هیجانهای مرکب و حالات احساسی متناقض، توانایی شناسایی و پیش بینی احتمال تغییر و تحول هیجان ها)، 4- تنظیم هیجان (شامل توانایی ابراز احساسات خوشایند و دردناک، توانایی مشاهده احساسات خود و بازتاب آنها، توانایی درگیر شدن، ادامه دادن و دور شدن از حالات هیجانی براساس کارایی و یا نوع داوری فرد در موقعیت خاص، توانایی مدیریت هیجانات خود و دیگران (غانی و همکاران[20]، 2004). الگوی هوش هیجانی بار-آن 5 مولفه به شرح زیر دارد (بار-آن ،2000):
شواهد زیادی نشان میدهد افرادی که مهارت هیجانی دارند یعنی کسانی که احساسات خود را به خوبی میشناسند و هدایت میکنند احساسات دیگران را نیز درک و به طرز اثربخش به آن برخورد می کنند. همچنین افرادی که مهارتهای عاطفیشان به خوبی رشد یافته، در زندگی خویش نیز خرسند و کارآمدند و عادات فکری را در اختیار دارند که موجب میگردند آنها افراد مولد و کارآمد باشند (گلمن،1374).
سرمایه فکری
سرمایه فکری بر اساس دیدگاه مبتنی بر منبع یک منبع نامشهود است که برای شرکتها ایجاد ارزش مینماید (بریزینتس و همکاران، 2016). بروکینگ سرمایه فکری ر ا دارایی نامشهودی تعریف میکند که ترکیبی از ، داراییهای بازار، دارایی های انسانی، داراییهای مالکیت معنوی و داراییهای زیرساختی را برای عملکرد شرکت فراهم میکند (اسکافارتو و همکاران[21]،2016). بنتیس[22] (1996) اینگونه استدلال میکنند که سرمایه فکری شامل مالکیت معنوی بر داراییهای فکری نیست حتی اگر (به عنوان مثال: حق ثبت اختراع) بتوان آنها را برونداد در نظر گرفت آنها اطلاعاتی منحصر به فرد هستند. روس و همکاران[23] (1997)، این اصطلاح را برای تمام فرایندها و داراییهایی به کار بردند که معمولا در ترازنامهها نشان داده نمیشوند اما در روشهای حسابداری مدرن مورد توجه قرارمیگیرند. داراییهایی همچون علائم و مارکهای تجاری و همچنین مدیریت روابط با طرف های خارجی که همه از ابعاد ایجاد ارزش میباشند (اسکافارتو و همکاران،2016).
به گفته داست و همکاران[24] (2016)، سرمایه فکری اشاره به عناصر فکری متشکل از سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری دارد که میتوانند تجربه که باعث ایجاد ثروت شوند. به طور خاص سرمایه انسانی اشاره به مهارتها و توانایی کارکنان دارد که میتواند بهرهوری شرکت را در زمینه ی ارائه خدمات به مصرف کنندگان افزایش دهد. سرمایه ساختاری اشاره به دانش ضمنی دخیره شده در داخل شرکت دارد حتی اگر کارمندان شرکت را ترک کرده باشند. سرمایه رابطهای اشاره به رابطه شرکت با مشتریان خود دارد که رابطه خوب شرکت با مشتریان خود ممکن است به شرکتها برای پاسخگویی به تقاضای مصرف کنندگان و در نتیجه حفظ درآمد و سود شرکت کمک کند.
فرآیندهای کسب و کار به عنوان بخشی از سرمایه های فکری سه جزء دیگر را به یکدیگر متصل مربوط مینمایند. سرمایه انسانی به طور مستقیم به فرایندهای کسب و کار وابسته است در حالی که سرمایه انسانی تضمین کننده ایجاد فرآیندهای کسب و کار میباشد. سرمایه انسانی میتواند دارایی های نامشهود را به وسیله ی اجرای بعضی از فرآیندهای کسب وکار ایجاد نماید. در حالی که فناوری اطلاعات و ارتباطات تضمین کنندهی کارایی فرآیندهای کسب و کار و تسهیل عملیات سازمان با ارائه پردازش و ذخیره سازی اطلاعات لازم، کمک به صرفه جویی در منابع و زمان در سازمان است. تمام اجزا مکمل یکدیگر میباشند. به گفته محققان دیدگاهها در زمینه سرمایه فکری بسیار گسترده است و سرمایه فکری به عنوان دانش و یک دارایی نامشهود و همچنین به عنوان مجموعهای درک شده از مفاهیم و منابع است. برخی از محققان سرمایه فکری به عنوان یک منبع، تعریف نمودند؛ و برخی دیگر تمرکز بر روی ساختار سرمایه فکری به جای ماهیت این مفهوم داشته اند (لنتیجوسنکوا و لاپینا[25]،2016).
عملکرد حسابرس |
هوش هیجانی |
سرمایه فکری
|
شکل1: مدل مفهومی
فرضیه های پژوهش
روش پژوهش
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس از طریق سرمایه فکری میباشد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و حجم جامعه پژوهش شامل 123 نفر از حسابرسان شاغل در موسسات حسابرسی و سازمان حسابرسی اهواز در سال 1397 می باشد. که با رجوع به جدول مورگان، حجم نمونه 92 نفر تعیین گردید. داده های لازم برای تحقیق حاضر با استفاده از پرسشنامه که اعتبار آن مورد آزمون قرار گرفته شده بود جمع آوری شده است. برای تعیین روایی و اعتبار پرسشنامه ها از روایی محتوی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید، که ضریب پایایی استاندارد هوش هیجانی بار- آن (1980) برابر با 0.85، برای پرسشنامه سرمایه فکری بونیتس و همکاران (2000) برابر با 92/0 و برای پرسش نامه عملکرد حسابرسان امبروز جونز و همکاران (2012) 0.85 محاسبه گردید. در تحقیق حاضر پس از رسم مدل تحلیلی تحقیق بر اساس داده ها توسط برنامه Path diagram با اجرای برنامه پرلیس از نرم افزار لیزرل مدل اندازهگیری بدست آمده است که در این مدل با استفاده از ضرایب B و استفاده از تست t فرضیه ها مورد آزمون قرار گرفته اند. ضمناً شاخصهای برازندگی مدل نیز بطور خودکار با اجرای برنامه پرلیس برای مدل مورد نظر محاسبه شده است.
جدول1: شاخص های برازندگی مدل پژوهش
مقادیر برآورد شده |
مقادیر استاندارد |
شاخص برازش |
461 |
-------- |
Degrees of Freedom |
1172.83 |
به دلیل وابستگی به حجم نمونه ملاک مناسبی نمی باشد |
Chi-Square |
0.088 |
0.05 |
RMSEA |
0.92 |
0.90 |
NFI |
0.94 |
0.90 |
NNFI |
0.96 |
0.90 |
CFI |
0.062 |
0.05 |
RMR |
0.89 |
0.90 |
GFI |
0.70 |
0.90 |
AGFI |
همانگونه که در جدول (1) ملاحظه میشود، شاخصهای میزان انطباق یا نیکویی برازش در سطح نسبتاً قابل قبولی قرار دارند.
آزمون مدل ساختاری
در این پژوهش از روش تحلیل عاملی تاییدی برای آزمون مدل اندازگیری و تحلیل مسیر برای مسجل نمودن مدل ساختاری پژوهش استفاده شد. دو نمودار زیر نشان دهنده مدلهای کلی خروجی نرم افزار لیزرل است که همزمان هم در بر گیرنده مدل ساختاری و هم مدل اندازه گیری میباشد که در ادامه آنها را به تفصیل تفکیک نموده و مورد بررسی قرار خواهیم داد.
نمودار1: مدل پایه با مقادیر تی
نمودار2: مدل پایه با ضرایب مسیر
یافته ها و تحلیل نتایج
فرضیه اول: هوش هیجانی بر سرمایه فکری تاثیر دارد.
جدول 2: نتایج آزمون فرضیه اول
فرضیه |
ضریب مسیر |
آماره t |
نتیجه |
1- هوش هیجانی بر سرمایه فکری تاثیر دارد. |
1.42 |
5.30 |
پذیرش |
بر اساس نتایج نشان داده شده در جدول (2)، تاثیرمتغیرمستقل بر وابسته بوسیله داده ها حمایت شده است و مسیری که این دو متغیر را به هم مربوط میسازد مثبت ومعنادار میباشد (در سطح خطای 5 درصد معنادار است) ( آماره t: 5.30، B: 1.42) در نتیجه با اطمینان 95درصد می توان گفت، هوش هیجانی بر سرمایه فکری تاثیر دارد.
فرضیه دوم: سرمایه فکری بر عملکرد حسابرس تاثیر دارد.
جدول 3: نتایج آزمون فرضیه دوم
فرضیه |
ضریب مسیر |
آماره t |
نتیجه |
2- سرمایه فکری بر عملکرد حسابرس تاثیر دارد. |
0.22 |
3.40 |
پذیرش |
بر اساس نتایج نشان داده شده در جدول (3)، تاثیرمتغیرمستقل بر وابسته بوسیله داده ها حمایت شده است و مسیری که این دو متغیر را به هم مربوط میسازد مثبت و معنادار می باشد (در سطح خطای 5 درصد معنادار است) ( آماره t: 3.40، B: 0.22) در نتیجه با اطمینان 95درصد می توان گفت، سرمایه فکری بر عملکرد حسابرس تاثیر دارد.
فرضیه سوم: هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس تاثیر دارد.
جدول4: نتایج آزمون فرضیه سوم
فرضیه |
ضریب |
آماره t |
نتیجه |
3- هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس تاثیر دارد. |
0.46 |
3.33 |
پذیرش |
بر اساس نتایج نشان داده شده در جدول (4)، تاثیرمتغیرمستقل بر وابسته بوسیله داده ها حمایت شده است و مسیری که این دو متغیر را به هم مربوط میسازد مثبت و معنادار میباشد(در سطح خطای 5 درصد معنادار است) ( آماره t: 3.33، B: 0.46) در نتیجه با اطمینان 95درصد میتوان گفت، هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس تاثیر دارد.
فرضیه چهارم: هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس با نقش میانجی سرمایه فکری تاثیر دارد.
جدول 5: نتایج آزمون فرضیه چهارم
فرضیه |
ضریب مسیر |
نتیجه |
4- هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس با نقش میانجی سرمایه فکری تاثیر دارد. |
1.42 ×0.22=0.31 |
پذیرش |
نتیجه آزمون فرضیه 4 با توجه به اطلاعات جدول (5) مورد بررسی قرار میگیرد. بررسی نقش واسطهای سرمایه فکری بین هوش هیجانی وعملکرد حسابرس به این صورت که اگر تاثیر مستقیم هوش هیجانی بر سرمایه فکری تایید گردد و همچنین تاثیر مستقیم سرمایه فکری بر عملکرد حسابرس نیز تایید گردد تاثیر واسطهای سرمایه فکری بین هوش هیجانی و عملکرد حسابرس هم تایید میشود. ضریب مسیر متغیر مکنون برونزای هوش هیجانی بر متغیر درونزای سرمایه فکری 1.42 میباشد و با ارزش t برابر با 5.30 در سطح خطای 0.05 با اطمینان 0.95 آماره مورد نظر معنادار است و ضریب مسیر متغیر مکنون درونزای سرمایه فکری بر متغیر درونزای عملکرد حسابرس 0.22 با ارزش t برابر با 3.40 در سطح خطای 0.05 با اطمینان 0.95 آماره مورد نظر معنادار است. در نتیجه تاثیر نقش واسطهای سرمایه فکری بین هوش هیجانی و عملکرد حسابرس برابر با 1.42 ×0.22= 0.31 می باشد و ادعای محقق مورد تائید قرار میگیرد.
نتیجه گیری
نتایج فرضیه اول نشان داد که میزان ضریب مسیر میان هوش هیجانی و سرمایه فکری برابر با 1.42 و مقدار t مربوطه 1.96<5.30 میباشد که بر طبق تست t با مقدار بحرانی 0.05 در سطح اطمینان 95 درصد فرضیه صفر را میتوان رد کرد در نتیجه ادعای اول محقق مورد تایید واقع شده است و با اطمینان 95 درصد میتوان گفت، هوش هیجانی بر سرمایه فکری تاثیر دارد. عبدالهی (1393) نتایج تحقیق نشان داد بین هوش هیجانی و سرمایه فکری رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین هر یک از ابعاد هوش هیجانی (خودانگیزی، خودکنترلی، هوشیاری اجتماعی و مهارت اجتماعی) با سرمایه فکری رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین هر چه هوش هیجانی کارکنان افزایش یابد، سرمایه فکری سازمان نیز افزایش خواهد یافت.
نتایج فرضیه دوم نشان داد که میزان ضریب مسیر میان سرمایه فکری و عملکرد حسابرس برابر با 0.22 و مقدار t مربوطه 1.96<3.40 میباشد که بر طبق تست t با مقداربحرانی 05/0در سطح اطمینان 95درصد فرضیه صفر را میتوان رد کرد در نتیجه ادعای دوم محقق مورد تایید واقع شده است و با اطمینان 95درصد میتوان گفت، سرمایه فکری بر عملکرد حسابرس تاثیر دارد. پوهاکا (2010) معتقد است که ابعاد مختلف سرمایه فکری ازقبیل سرمایه انسانی، سرمایه، شناختی و سرمایه ساختاری باعث میگردند تا فرصتها و روندهای آینده در تشخیص فرصت به خوبی بررسی و مورد بازبینی قرارگیرند تا بتوانند بهترین فرصت مورد بهره برداری قرار گیرد. برهمین اساس، سرمایه فکری در تشخیص فرصتهای کسب و کار جدید و عملکرد امری ضروری و مهم محسوب میشود. احمدخان و همکارانش (2016)، پژوهشی با عنوان عوامل موثر بر عملکرد تعاونی ها در مالزی انجام دادند که هدف آن ها بررسی عوامل موثر بر عملکرد تعاونی ها با تمرکز بر نقش داراییهای نامشهودشان بود که در قالب سرمایه فکری و مشارکت اعضا میباشد. نتایج نشان داد که رابطه مثبت بین سرمایه ساختاری، سرمایه رابطهای و مشارکت اعضاء با عملکرد شرکت های تعاونی وجود دارد.
نتایج فرضیه سوم نشان داد که میزان ضریب مسیر بین هوش هیجانی و عملکرد حسابرس برابر با 0.46 و مقدار t مربوطه 1.96<3.33 میباشد که بر طبق تست t با مقداربحرانی 0.05 در سطح اطمینان 95 درصد فرضیه صفر را میتوان رد کرد در نتیجه ادعای سوم محقق مورد تایید واقع شده است و با اطمینان 95 درصد میتوان گفت، هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس تاثیر دارد. از نظر بار-آن (1997) مجموعهی تواناییهای غیر شناختی تواناییها و مهارتهایی است که بر توانایی رویارویی موفقیت آمیز با خواستهها، مقتضیات و فشارهای محیطی تأثیر میگذارد. بنابراین این توانایی بر عملکرد حسابرسان تاثیر دارد. رابینز (2002) معتقد است امروزه برای بهبود عملکرد در سازمانها میتوان از دانش مربوط به احساسات و هیجانات استفاده کرد و این دانش در پیشرفت و رضایت شغلی (ابراهام، 2007) عملکرد سازمانی، تصمیمگیری، انگیزش، رهبری، تعارضات بین فردی به افراد کمک میکند.
نتایج فرضیه چهارم نشان داد که میزان ضریب مسیر میان هوش هیجانی و سرمایه فکری برابر با 1.42 و مقدار t مربوطه 1.96<5.30 میباشد و میزان ضریب مسیر میان سرمایه فکری و عملکرد حسابرس برابر با 0.22 و مقدار t مربوطه 1.96<3.40 میباشد که بر طبق تست t با مقداربحرانی 0.05 در سطح اطمینان 95درصد فرضیه صفر را میتوان رد کرد. در نتیجه تاثیر نقش واسطهای سرمایه فکری بین هوش هیجانی و عملکرد حسابرس برابر با 1.42 ×0.22= 0.31 می باشد و ادعای چهارم محقق مورد تائید قرار گرفت.
[1] Steiner
[2] Fatemi
[3] Berezinets et al
[4] Zeghal & Maaloul
[5] Dumay & Guthrie
[6] Hu et al
[7] Abdullaha & Sofiana
[8] Prawitt
[9] Schneider & Wilner
[10] Davidson et al
[11] Bhattacharjee & Moreno
[12] Schutte & Kernbach
[13] Low et al
[14] Mayer & Salovey
[15] Bar-on
[16] Goleman
[17] Mount et al
[18] Robbins
[19] Abraham
[20] Ghanai et al
[21] Scafarto et al
[22] Bontis
[23] Roos
[24] Dost et al
[25] Lentjušenkova & Lapina