نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه حسابداری، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
2 دانشجوی دکتری حسابداری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 کارشناسی حسابداری، دانشکده فنی حرفه ای دکتر شریعتی، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
هدف از سرمایه گذاری برای سهامداران کسب سود میباشد. لذا سهامداران پس از اینکه مجمع عمومی برگزار شد و گزارش حسابرسی قرائت گردید، درباره نحوه تقسیم سود تصمیم میگیرند. چگونگی ارائه این گزارش و تاثیر آن بر تصمیمات مربوط به تقسیم سود، حائز اهمیت زیادی است. بنابراین، نقش کیفیت گزارش حسابداری بر کاهش هزینه سهام عادی ملموس خواهد شد. یکی از دلایلی که سهامداران را در توجیه سود سهام قانع میکند تخصص حسابرس است. وجود یک حسابرس متخصص موجب افزایش یا کاهش حقوق مالکانه شرکتهاست. حسابرس متخصص به عنوان ابزاری برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریتی محسوب شده و شرکتی که توسط حسابرس واجد شرایط حسابرسی شود، اعتبار اطلاعات پیش بینی شده در مورد جریان نقد آتی آن، بیشتر از موارد حسابرسی شده توسط حسابرس غیر متخصص است (سامت و جاربوی، 2017). ادبیات نظری و تجربی، نقش کیفیت اطلاعات حسابداری[1] را بررسی کرده (بوشمان و اسمیت[2]، 2001؛ باگوا[3]، 2008؛ چان و لی[4]، 2009؛ ژینگ و همکاران[5]، 2012؛ ران و همکاران[6]، 2015) و در حوزه پژوهشی (بیدل و هیلاری[7]، 2006؛ مک نیکولز و استوبن[8]، 2008؛ بیدل و همکاران[9]، 2009؛ چن و همکاران[10]، 2011) نشان میدهد که اطلاعات با کیفیت بالاتر، مدیران را قادر میسازد تا فرصتهای سرمایهگذاری[11] را شناسایی کنند. مطالعات متعددی نیز نشان میدهد که تخصص حسابرسان[12] میتواند برای کاهش مشکلات عدم تقارن اطلاعاتی[13] استفاده شود (آلموتایری و همکاران[14]، 2009؛ دبوسکی و جیانگ[15]، 2012؛ یعقوب نژاد و همکاران[16]، 2014). دانش صنعتی یک متخصص را میتوان از طریق تجربهی حسابرسی گسترده، آموزش کارکنان متخصص[17] و سرمایهگذاریهای بزرگ در فن آوری اطلاعات، توسعه داد. دانش مخصوص صنعت به حسابرسان متخصص اجازه میدهد تا خدمات حسابرسی[18] با کیفیتی را از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی با استفاده از توانایی آنها در تشخیص ناهنجاریها[19]، ارائه دهند.
استخدام حسابرسان متخصص با هزینه بالاتر موجب کاهش هزینه سهام عادی و در نهایت موجب کاهش هزینههای مالکانه و هزینه نهایی میشود. یکی از عوامل مؤثر بر سرمایهگذاری بهینه، که یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی برای سرمایهگذاران نیز بشمار میآید، کیفیت اطلاعات حسابداری است. ازاینرو، انتظار میرود که تخصص حسابرسی بر ارائه اطلاعات حسابداری باکیفیت و تصمیمات حقوق مالکانه، اثرات مثبتی داشته باشد. با این وجود، تخصص حسابرس، موجب افزایش آگاهی سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان از اطلاعات حسابداری شده و به سرمایهگذاران در تصمیمگیری سود سهام کمک میکند. کیفیت اطلاعات حسابداری و گزارشگری مالی، محصول مشترک حداقل چهار عامل اصلی است: 1)خلاقیت و نگرشهای مدیریت، 2) کیفیت حسابرسی، 3) تجربه کمیته حسابرسی، و 4) استانداردهای حسابداری دارای کیفیت بالا. وجود ضعف در هر یک از این چهار حلقه، میتواند کل زنجیره را مخدوش سازد. آن چه اهمیت دارد، متغیرهایی است که کیفیت اطلاعات حسابداری را ارزیابی میکند. هر چه قدر کیفیت اطلاعات حسابداری بالاتر باشد نظارت مدیران بیشتر میشود، خطر اطلاعاتی کاهش مییابد و در نتیجه سرمایه گذاری بیش از حد، کاهش مییابد. برای کارایی بازار سرمایه، حسابرسی با کیفیت بالا مورد تقاضا است. زیرا حسابرسی اعمال نظر فرصت طلبانهی مدیریت در صورتهای مالی را کاهش میدهد. بنابراین، انگیزههای قویتر برای مدیریت سود، اهمیت حسابرسی را به عنوان یک ابزار کنترلی در نظام راهبری شرکتی قوی بیشتر مورد توجه قرار میدهد. تحلیل اثر متقابل بین کیفیت اطلاعات حسابداری و حسابرس متخصص برای بهبود هزینه حقوق مالکانه است و هر دو مکانیزم میتواند نقش جایگزینی در کاهش سرمایه گذاری بیش از حد را داشته باشد. اطلاعات حسابداری و تخصص حسابرس به بهبود هزینه حقوق مالکانه کمک میکند، وجود جریان نقد آزاد به مثابه برنامهریزی نشده در مدیریت وجوه نقد است که خود بیانگر هزینه نمایندگی میباشد، لذا هرچه جریان نقد آزاد بیشتر باشد، تاثیر کیفیت اطلاعات حسابداری بر هزینه حقوق مالکانه کاهش مییابد.
با توجه به مفاهیم مطرح شده، این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال میباشد که تخصص حسابرس و جریان نقد آزاد بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و تصمیمات هزینه حقوق مالکانه شرکتها چه تاثیری دارند؟
مبانی نظری متغیرهای تحقیق
رشد فزاینده اقتصادی و پیچیدگیهای جامعه، نیاز به اطلاعات اقتصادی مربوط و به دنبال آن سیستم های اطلاعاتی و همچنین فرایندهای مولد اطلاعات را توجیه کرده و نیاز به حسابرسی را به عنوان بخشی از فرآیند گزارشگری افزایش داده است (نیکخواه آزاد، 1379). برخی از پژوهشگران از جمله هیز[20] و شیلدر[21]، (1999: 5-6) و لین [22] و چان[23]، (2002: 563)، بر این باورند یکی از راههای توسعه اقتصادی و افزایش رفاه عمومی، جذب سرمایه گذاری خارجی است. سرمایه گذاران خارجی خواهان اطلاعات تایید شده توسط حسابرسان هستند تا منابع مالی خود را با تصمیم درست و منطقی سرمایه گذاری کنند.
ویژگیهای مختلف کمیته حسابرسی شامل: تخصص مالی، استقلال، اندازه و … میتوانند بر اثر بخشی کمیته حسابرسی اثر بگذارند. مطالعات قبلی نشان میدهد که تخصص مالی اعضای کمیته حسابرسی به آنها کمک میکند که بطور موثرتر بر فرآیند گزارشگری مالی نظارت کنند (بدارد و همکاران، 2004؛ کریشنان و ویسواناتان[24]، 2008). دالیوال و همکاران [25] (2010) بیان میدارند که کمیتههای حسابرسی با حداقل یک کارشناس مالی میتوانند مدیریت سود تعهدی را بطور موثرتر، نسبت به کمیتههای حسابرسی که فاقد تخصص مالیاند، کنترل کنند.
اندازه کمیته حسابرسی نیز می تواند تاثیر سازنده ای بر کمیته حسابرسی داشته باشد (بگستر و کاتر[26]، 2009). کمیتههای حسابرسی بزرگ شامل اعضایی با تخصصهای متنوع بصورت موثرتری بر شیوههای گزارشگری مالی نظارت دارند (وافیس[27]، 2005). همچنین استقلال کمیته حسابرسی بعنوان یکی از ویژگیهای ضروری و تاثیرگذار بر اثربخشی کمیته حسابرسی در فرآیند نظارت بر گزارشگری مالی در نظر گرفته میشود، که بر این اساس کلاین (2002) در تحقیق خود نشان داد که استقلال بیشتر کمیته حسابرسی (یعنی نسبت مدیران مستقل در کمیته حسابرسی) منجر به مدیریت سود تعهدی کم تر میشود. همچنین سان و همکاران (2014) معتقدانه در حالی که مطالعات موجود نشان دهنده تاثیر برخی از ویژگیهای کمیته حسابرسی در محدود کردن مدیریت سود تعهدی و افزایش کیفیت گزارشگری مالی میباشد ولی اثر این ویژگیها در محدود کردن مدیریت سود از طریق اقلام واقعی به درستی تبیین نشده است.
کیفیت حسابرسی یکی از عواملی است که بر اعتبار اطلاعات مالی میافزاید (جاگی و همکاران[28]، 2012). جنسن و مک لینگ[29](1976) اظهار داشتند که حسابرسی، ابزار مهمی در کاهش هزینههای نمایندگی بین مدیران و سهامداران است. حسابرسی ابزار نظارتی برای سهامداران محسوب میشود، زیرا حسابرسان موارد نادرست در صورتهای مالی را گزارش مینمایند. به طور خلاصه، حسابرسی وسیله اتصال بین حسابرسان و سهامداران است تا نشان دهد که مدیران به دنبال رفتارهای فصت طلبانه نیستند. پیوت و جنین (2005) معتقدند حسابرسی میتواند یکی از راه های پیشگیری و کاهش مدیریت سود باشد، زیرا اعتقاد بر این است که شرکتهایی که صورتهای مالی حسابرسی شده ارائه می کنند، سود آنها از محتوای اطلاعاتی و کیفیت بالاتری برخوردار خواهند بود (سجادی و عربی، 1389).
کیفیت حسابرسی و مدیریت سود، ریچاردسن(2006) اظهار داشت که مدیران نه تنها از طریق روشها و برآوردهای حسابداری (مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی) بلکه از طریق تصمیمات عملیاتی (دستکاری فعالیتهای واقعی) اقدام به مدیریت سود میکنند. دستکاری فعالیتهای واقعی، یک ابزار جایگزین مدیریت سود از طریق تغییر در تصمیمات و فعالیتهای واقعی (کاهش هزینه های اختیاری، اضافه تولید و ارائه تخفیفات قیمتی با افزایش فروش دوره جاری) است. گراهام و همکاران[30] (2005) نیز نشان دادند که با توجه به کشف مدیریت اقلام تعهدی از طریق حسابرس، احتمال زیادی وجود دارد که مدیران از طریق فعالیتهای واقعی اقدام نمایند. مطالعات گذشته نشان میدهد که افزایش کیفیت حسابرسی، مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری را کاهش میدهد (بکر و همکارن[31]، 1998؛ جانسون و همکاران[32]، 2002؛ کریشنان[33]، 2003؛ بالسام و همکاران[34]، 2003 و مایرز و همکاران [35]، 2003). در حالی که تحقیقات صورت گرفته در زمینه کیفیت حسابرسی و مدیریت واقعی سود نشان میدهد که کیفیت بالای حسابرسی منجر به تشدید مدیریت واقعی سود میشود. چی و همکاران (2011) در بررسی رابطه بین کیفیت حسابرس و مدیریت واقعی سود بیان میکنند که کیفیت حسابرسی با سطوح بالای مدیریت واقعی سود مرتبط است. آنها نشان دادند که سطوح بالای کیفیت حسابرسی میتواند پیامدهای ناخواستهای داشته باشد. نهادهای نظارتی مانند هیات مدیره و کمیته حسابرسی باید پیامدهای تحمل حسابرسان با کیفیت بالا را در نظر داشته باشند که میتواند محرکی برای افزایش دستکاری در فعالیتهای واقعی باشد.
تئوری نمایندگی[36] بیان میکند که هزینههای نمایندگی به دنبال جدایی مالکیت و مدیریت شرکت ایجاد شده است. در واقع، سهامداران ادارۀ امور شرکت را به مدیریت واگذار کنند و اگر مدیریت برخلاف هدف اصلی شرکت، یعنی حداکثر کردن ثروت سهامداران، تصمیمگیری و عمل کند، سهامداران متحمل هزینههای نمایندگی خواهند شد (سوادجانی و علامه حائری ،2011:413). این در حالی است که شرکتها با هدف حداکثرسازی ثروت سهامداران، تأسیس میشوند. زمانی که فعالیتهای شرکت منجر به کسب سود شود، وجوه نقد آزاد حاصل میتواند به طرق مختلف و به منظور دستیابی به هدف شرکت، به کار گرفته شود. این بدان معناست که شرکتها میتوانند وجوه نقدی مازاد خود را در مسیر توسعۀ فعالیت ها و افزایش بازده آتی سهامداران یا پرداخت وجوه مزبور به عنوان سود سهام، به کارگیرند.
انتظار میرود سرمایهبری به صورت مستقیم با کیفیت اطلاعات مالی مرتبط باشد. در بررسی اثرات هزینههای مالکانه روی افشا بخشها، سرمایهبری به صورت مستقیم با دقت گزارشگری بخش و سطح کیفیت گزارشگری مالی مرتبط است (پتروسکی، 2003). همچنین سرمایهبری شاخصی برای نیاز تامین مالی است و انتظار میرود در شرکتهایی که به تامین مالی بیشتری نیاز دارند، اطلاعات مالی با کیفیت بالاتری تهیه شود (لانگ و لوندهولم، 1996). هزینههای نمایندگی باعث تقاضا برای کنترل میشود. اطلاعات صورتهای مالی یک شرکت ممکن است برای کاهش هزینههای نمایندگی مورد استفاده قرار گیرد (جنسن و مک لینگ، 1976). شرکتهایی که به شدت اهرمی شدهاند، هزینههای نمایندگی بیشتری دارند و بنابراین تقاضای بیشتری برای کنترل و نظارت دارند (جنسن، 1976). به نظر میرسد کیفیت گزارشگری مالی با ساختار سرمایهی شرکت تغییر کند و متفاوت باشد (سامت و جاربوی، 2017و لفتویچ و همکاران، 1981). انگیزههای مدیران برای ارائهی صورتهای مالی با کیفیت بالا با سطح کشمکش نمایندگی سهامداران- دارندگان اوراق بدهی که با میزان اهرم در ساختار سرمایه شرکت سنجیده میشود، افزایش مییابد (پتروسکی، 2003).
پیشینه پژوهش
پیشینه خارجی
راسمین[37] و همکاران (2014) طی پژوهشی با عنوان تاثیر مازاد جریان نقدی آزاد و کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود، استدلال میکنند که رابطهی بین جریان نقد آزاد و انتخاب حسابداریِ افزایش درآمد، سیستماتیک نیست و بستگی به ویژگیهای خاص محیط سازمانی دارد. این نویسندگان یک رابطهی مثبت بین جریان نقد آزاد و انتخاب حسابداری افزایش درآمد را در مالزی ثبت کرده اند، و این رابطه تا حدی در سنگاپور قابل اطلاق است، اما در اندونزی معتبر نیست.
ژانگ و همکاران (2015) طی پژوهشی با عنوان شور و اشتیاق در سرمایهگذاری انرژیهای تجدیدپذیر چین: عقلانیت، ساختار سرمایه و کاربردها با شواهدی از سطوح شرکت، شواهد و قرائن تجربی در مورد سرمایهگذاری افراطی در شرکتهای انرژی تجدید پذیر را ارائه کردهاند. روش شناسی آنها اصولاً همانند روشی است که در اغلب تحقیقات فاینانس استفاده شده است. یقیناً در ادبیات تحقیق خلائی وجود دارد که تبیین و موشکافی جز به جز مساله جریان نقدی آزاد در شرکتهای مرتبط انرژی در چین با یک معیار اندازه گیری مناسب فرصت های سرمایهگذاری آینده را ترکیب میکند.
ژانگ و همکاران (2016) تحت پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین جریان های نقدی آزاد و بیش سرمایهگذاری: شواهد و قرائن به دست آمده از شرکتهای انرژی چینی، در تحقیقات حوزهی فاینانس (تامین مالی) که نخستین بار جنسن (۱۹۸۶) در مورد بخش نفت ایالات متحده به این مساله اشاره نموده است، به بررسی این موضوع پرداختند. با استفاده از یک مدل تابلویی پویا برای سال های 2001 تا 2012 برای شرکت های چینی در فهرست بورس انرژی دولتی، شواهد و قرائنی را به دست آوردند که موید فرضیه جریان نقدی آزاد بوده است و مسائلی در زمینه سرمایه گذاری افراطی در بخش انرژی چین را نشان دادهاند. علاوه بر آن مشاهدات آنها حاکی از آن بوده است که اندازه شرکت و ساختار راهبری شرکتی نیز عوامل تعیین کننده مهمی در مورد تصمیمات سرمایه گذاری شرکت های انرژی در چین هستند.
یوآن (2016) طی پژوهشی با عنوان تخصص صنعت حسابرس و اقلام تعهدی اختیاری: نقش استراتژی مشتری، رابطه بین استراتژی کسب و کار مشتری و کیفیت حسابرسی متخصصان صنعت را بررسی میکند. این مطالعه با استفاده از یک نمونه شامل شرکتهای بورسی موجود بین سال های 2000 الی 2010 انجام شد که، رابطه منفی بین متخصصان صنعت و اقلام تعهدی اختیاری مشتری زمانی بیشتر وجود دارد، که استراتژی کسب و کار مشتری از استراتژیهای نرمال صنعت متفاوت است. در کل، یافتههای آنها نشان میدهند که اثر تخصصگرایی صنعت حسابرسی در میان مشتریان همسان است و ویژگی های مشتری (برای مثال استراتژی مشتری) رابطه بین تخصص صنعت حسابرسی و کیفیت حسابرسی را تعدیل میکند. این مطالعه درک تعامل بین استراتژی کسب و کار مشتری و کیفیت حسابرسی را افزایش میدهد.
نخیلی[38] و همکاران (2016) به بررسی جریان نقدی آزاد[39] و مدیریت سود[40] : نقش تعدیل کنندهی حاکمیت شرکتی[41] و مالکیت[42] پرداخته اند. آنها بر اساس یک نمونه از شرکت های فرانسوی متعلق به شاخص SBF 120 از سال 2001 تا سال 2010، به این نتیجه دست یافتند که رفتار فرصت طلبانهی مدیران در حضور جریانهای نقدی آزاد را نشان میدهد. به ویژه، مدیران به شیوههای مدیریت سودی میپردازند که سود گزارش شده را افزایش میدهد. همچنین نتایج نشان میدهد که مکانیزمهای راهبری شرکتی مانند استقلال کمیتهی حسابرسی و کیفیت حسابرسی، علاوه بر سرمایه گذاران نهادی و مالکیت مدیریتی، میزان مدیریت سود را کاهش میدهد. مکانیزم های راهبری شرکتی در نقش نظارتی خود بر رفتار مدیران برای کاهش مدیریت سود در حضور مشکل جریان نقدی آزاد، می توانند جایگزین مکانیزمهای دیگر شوند.
سامت و جاربوی[43] (2017) پژوهشی را با عنوان تخصص حسابرس، کیفیت اطلاعات حسابداری و کارایی سرمایهگذاری مورد بررسی قرار دادند. این مقاله روابط عِلی بین کارایی سرمایهگذاری، تخصص حسابرس و کیفیت اطلاعات حسابداری از مدلهای معادلات همزمان پویا را بررسی میکند. آنها از دادههای سالهای 2007 الی 2013 از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تونس استفاده کردهاند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که کیفیت اطلاعات حسابداری به کاهش مشکل سرمایهگذاری بیش از حد کمک میکند. به طور مشابه، مشخص شده است که تخصص حسابرس به طور قابل توجهی به بهبود کارایی سرمایه گذاری کمک میکند، در حالی که مشکل سرمایه گذاری کمتر از حد را کاهش میدهد. همچنین نتایج نشان داد که کیفیت اطلاعات حسابداری و تخصص حسابرس، دو مکانیسم با درجهای از جایگزینی در افزایش کارایی سرمایه گذاری هستند. کیفیت اطلاعات حسابداری به طور مثبت با کارایی سرمایهگذاری برای شرکتهایی که حسابرس آنها متخصص صنعت است، ارتباط دارد.
پیشینه داخلی
میثاقی و پاسبان (1395) پژوهشی را با عنوان بررسی تأثیر کیفیت و تخصص حسابرسی بر اقلام تعهدی اختیاری شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دادهاند. دوره زمانی برای سالهای 1385 الی 1394 است. متغیرهای مورد استفاده در مدل شامل، اقلام تعهدی اختیاری، جریان وجوه نقد آزاد، تخصص حسابرسی، ارزش دفتری یا اندازه شرکت و هزینه بهره بدهیهای کوتاه مدت و بلندمدت است. نتایج پژوهش تاثیر مثبت و معناداری تأثیر کیفیت و تخصص حسابرسی بر اقلام تعهدی را نشان میدهد.
حسینپور و حسینپور (1395) پژوهشی را با عنوان بررسی ارتباط بین هزینه نمایندگی و جریان نقد آزاد با کارایی سرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دادهاند. به منظور اندازهگیری کارایی سرمایهگذاری، از مدل وردی (2006) استفاده شده است. بر اساس این مدل از درآمد فروش به عنوان نماگری برای تخمین و برآورد فرصتهای سرمایهگذاری مورد انتظار استفاده میگردد. همچنین در این پژوهش اثرات سه متغیر، شامل اهرم مالی، ریسک سیستماتیک و جریانهای نقدی عملیاتی کنترل میشود. جامعه مورد مطالعه شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه پژوهش شامل 87 شرکت میباشد. قلمرو زمانی تحقیق نیز شامل یک دوره زمانی 5 ساله، از سال 1389 الی 1393 می باشد. این تحقیق در برگیرنده دو فرضیه میباشد که در هر فرضیه رابطه هزینه نمایندگی، جریان نقد آزاد با کارایی سرمایه گذاری مورد بررسی قرار میگیرد. در کل نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه معکوس (منفی) و معنادار بین هزینه نمایندگی و کارایی سرمایه گذاری میباشد ولی بین جریان نقد آزاد با کارایی سرمایهگذاری ارتباط معناداری مشاهده نگردید.
حسینپور و طهماسبیفر (1395) پژوهشی را با عنوان بررسی تاثیر مکانیزمهای حاکمیت شرکتی و جریان نقد آزاد بر سرمایهگذاری بیش از حد، مورد بررسی قرار دادهاند. پژوهش حاضر در یک دوره شش ساله در بازه زمانی 1393-1388 انجام شد که با اجرای روش حذف سیستماتیک نمونهی آماری این پژوهش متشکل از 520 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار میباشد. نتایج به دست آمده نشان دهنده وجود رابطه معنادار و مستقیم بین حاکمیت شرکتی و جریانات نقد آزاد با توجه به مکانیزم حاکمیت شرکتی برقرار است، این در حالی است که مدیران مایل به سرمایهگذاری جریانهای نقد آزاد در پروژههای با منفعت شخصی هستند واز رویههای پیش بینی شده پیروی نکرده برخی از فعالیتهای سرمایهگذاری در مجموع ممکن است که بازده مثبت داشته باشند، ولی این بازده کمتر از هزینه سرمایه است.
دانشی و صراف (1395) پژوهشی را با عنوان رابطه بین جریان وجوه نقدآزاد و وجوه نقد عملیاتی با میزان سرمایه گذاری (مورد مطالعاتی: شرکت های سرمایه گذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران) مورد بررسی قرار دادهاند. روش آماری استفاده شده جهت تجزیه و تحلیل دادهها، رگرسیون چندگانه و نمونه انتخابی شامل44 سال شرکت، طی دوره زمانی 1389-1393 میباشد. پژوهش حاضر شامل دو فرضیه میباشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین جریان وجوه نقدآزاد و وجوه نقد عملیاتی با میزان سرمایه گذاری رابطه معنادار ومنفی وجود دارد.
حسنعلی زاده و حسننژاد (1395) پژوهشی را با عنوان تاثیر ساختار مالکیت بر رابطه بین جریان نقد آزاد و تصمیمات سرمایه گذاریها در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دادهاند. نمونههای این مطالعه شامل 101 شرکت مندرج در فهرست شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران از سال 1388-1392 میباشد. در این پژوهش، رابطه معنیدار خطی منفی میان جریان نقد آزاد و استفاده بهینه از داراییها را نشان میدهد. همچنین یافتهها نشان میدهند که مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی میتواند موجب تعدیل رابطه بین جریانهای نقد آزاد و استفاده بهینه از داراییها گردد، به نحوی که مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی میتوانند موجب استفاده کاراتر از داراییها گردند. همچنین یافتههای تحقیق نشان میدهند که مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی در سطح کل صنایع بر روابط بین جریان وجه نقد آزاد و استفاده بهینه از دارایی ها تاثیرگذار است.
متینفرد و روزبهانی (1395) پژوهشی را با عنوان بررسی نقش ساختار مالکیت بر رابطه بین جریان نقد آزاد و سطح سرمایه گذاری در صنعت بیمهمورد بررسی قرار دادهاند. در این پژوهش ابتدا تاثیر جریان نقد آزاد بر سطح سرمایه گذاری مورد بررسی قرار گرفت، سپس اثر دو متغیر مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی بر رابطه جریان نقدآزاد و سطح سرمایه گذاری بررسی گردید. برای این منظور 16 شرکت بیمه خصوصی دارای مجوز از سوی بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران در دوره زمانی 5 ساله (1389 تا 1393) مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس روش رگرسیون چند متغیره نتایج نشان داد بین جریان نقد آزاد و سطح سرمایه گذاری رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از عدم تاثیر مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی بر رابطه بین جریان نقد آزاد و سطح سرمایه گذاری در صنعت بیمه میباشد.
فلامرزی و آقا کوچکی (1396) پژوهشی را با عنوان کیفیت اطلاعات حسابداری، بهرهوری حکومت و انتخاب سرمایه گذاری ثابت مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج نشان میدهند که کیفیت بالای اطلاعات حسابداری شرکت که به صورت عمومی ذکر شده منجر به ایجاد همبستگی بسیار قدرتمندی میشوند. یافتهها نشان میدهند که کیفیت اطلاعات حسابداری می تواند انتخاب سرمایهگذاری ثابت را بهبود دهد که مکمل و تقویت کننده عملکرد حاکمیت شرکتی است. از این رو تعدیل کنندهها باید توجه بسیار زیادی را برای توان بازار جهت رسیدگی به رفتار شرکتهای لیست شده به منظور بهبود عملکرد حکومت در مورد اطلاعات حسابداری و افزایش کارایی تخصیص ثابت، معطوف کنند.
فرضیههای پژوهش
فرضیه اول: تخصص حسابرس بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق مالکانه شرکتها تاثیر معناداری دارد.
فرضیه دوم: جریان نقد آزاد بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق مالکانه شرکتها تاثیر معناداری دارد.
روش تحقیق
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تخصص حسابرس و جریان وجوه نقد آزاد بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق مالکانه شرکتهاست، لذا روش تحقیق استفاده شده توصیفی از نوع همبستگی است و از آنجا که از اطلاعات گذشته استفاده شده است از نوع تحقیقات پس رویدادی محسوب میشود. همچنین با توجه به کاربرد یافتههای پژوهش در تصمیمگیری سرمایهگذاران ماهیت پژوهش حاضر کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 10 ساله از سالهای 1387 تا 1396 به عنوان نمونه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این تحقیق برای نمونهگیری از روش غربالگری استفاده شد. با توجه به عدم دسترسی به اطلاعات مالی شرکتها برای جمع آوری اطلاعات محدودیت هایی به این شرح اعلام شد: با اعمال محدودیتهای زیر و با استفاده از روش نمونه گیری حذفی، تعداد 82 شرکت به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. این محدودیت ها شامل موارد زیر می باشد: 1. کلیه شرکت هایی که بعد از انتهای سال 1387 در بورس پذیرفته شده باشند. 2. شرکت هایی که بعد از سال 87 و قبل از سال 96 از بورس خارج و وارد فرابورس شده اند. 3. شرکتهایی که در بازه زمانی پژوهش، اطلاعات آنها در دسترس نباشد. 4. شرکتهایی که ماهیت سرمایهگذاری و واسطه گری مالی (هلدینگ، لیزینگ و بانک ها) داشته باشند. 5. شرکتهایی که در فاصله زمانی پژوهش تغییر دوره مالی داده و سال مالی آنها منتهی به 29 اسفند نباشد. در نهایت با اعمال شرایط فوق تعداد 79 شرکت حائز شرایط بوده و به عنوان نمونه انتخاب گردید. جهت جمع آوری دادهها از صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران از سایت کدال و نرم افزار رهآورد نوین استفاده شد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نسخه نرم افزار E-Views 9 به آزمون فرضیات پرداخته شد.
جدول 1: نحوه اندازه گیری متغیرها
نوع متغیر |
نام متغیر |
نماد |
نحوه اندازهگیری |
وابسته |
هزینه حقوق مالکانه |
COE |
COEt = : سود هر سهم در دوره t Pt-1 : قیمت بازار سهام در دوره 1-t |
مستقل |
کیفیت اطلاعات حسابداری |
AIQ1 |
ارزش قدر مطلق باقیمانده مدل ΔARi,t = ß0 + ß1ΔSales i,t + 𝜀i,t Δ ARi,t= تغییرات سالانه حسابهای دریافتنی شرکت i در سال t؛ Δ Salesi,t= تغییرات سالانه درآمد فروش شرکت i در سال t؛ 𝜀i,t=خطای مدل شرکت i در سال t که این باقیمانده مدل نشان دهنده کیفیت اطلاعات حسابداری میباشد. |
کیفیت اطلاعات حسابداری |
AIQ2 |
||
تعدیل کننده |
تخصص صنعت حسابرس |
SPEC |
[2/1*(تعداد شرکتهای موجود/1)] اگر مقدار بدست آمده از مقدار معادله فوق بیشتر باشد، موسسه حسابرسی در آن صنعت متخصص است. بنابر این اگر حسابرس متخصص صنعت باشد عدد 1 در غیر اینصورت برابر صفر است. |
جریان نقد آزاد |
FCF |
FCFi,t = (INC i,t – TAX i,t - INTEXP i,t - CSDIV i,t)/A i,t که در آن : FCF= جریان نقد آزاد؛ INC= سود قبل از کسر استهلاک؛ TAX= مالیات پرداختی؛ INTEXP= هزینه مالی پرداختی؛ CSDIV= سود سهامداران عادی؛ A= ارزش دفتری مجموع داراییها. |
|
|
اندازه شرکت |
SIZE |
لگاریتم مجموع دارائی ها |
نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار |
BMT |
BMT= *100 BMT= نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام Book value per share= ارزش دفتری هر سهم Market value per share= ارزش بازار هر سهم |
|
مالکیت نهادی |
OWN |
میزان درصد سهام متعلق به بانکها، بیمهها، هلدینگها، لیزینگ و سرمایهگذاریها |
آمار توصیفی
با توجه به مطالب مذکور و با نگاهی به جدول 2 در بین متغیرها اندازه شرکت با مقدار 18/13 دارای بالاترین میانگین و کیفیت اطلاعات حسابداری-2 با مقدار 03/0 دارای کمترین میانگین میباشند. متغیر اندازه شرکت دارای انحراف معیار 46/1 میباشد که نسبت پراکندگی بیش از حد دادهها را نشان میدهد. حداقل و حداکثر متغیر هزینه حقوق مالکانه در بعضی موارد 99/0 و در برخی موارد به 63/1 - تغییر رسیده است. این مطلب نشان دهنده تغییر کم و زیاد در تغییرات هزینه حقوق مالکانه شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. با در نظر گرفتن ضریب چولگی انواع متغیرها، مشخص می شود که توزیع متغیرهای تحقیق به غیر از 2 متغیر پژوهش (هزینه حقوق مالکانه و مالکیت نهادی)، به طور کلی از چولگی به سمت راست (چولگی مثبت) برخوردار هستند؛ این بدان معناست که توزیع جامعه کاملاً متقارن نبوده و در مقایسه با توزیع نرمال حجم بیشتری از داده های مشاهده شده برای هر یک از متغیرها کمتر از مقدار میانگین آنها بوده است. کشیدگی نشان دهنده ارتفاع یک توزیع است. به عبارت دیگر کشیدگی معیاری از بلندی منحنی در نقطه ماکزیمم است و مقدار کشیدگی برای توزیع نرمال برابر 3 میباشد. کشیدگی مثبت یعنی قله توزیع مورد نظر از توزیع نرمال بالاتر و کشیدگی منفی نشانه پایینتر بودن قله از توزیع نرمال است که در اینجا کشیدگی همه متغیرهای پژوهش مثبت میباشد.
جدول2:آمارتوصیفیمتغیرهایپژوهش
نام متغیر |
نماد |
مشاهدات |
میانگین |
میانه |
انحراف معیار |
چولگی |
کشیدگی |
حداکثر |
حداقل |
هزینه حقوق مالکانه |
COE |
820 |
0.17 |
0.13 |
0.27 |
0.13- |
7.38 |
0.99 |
1.63- |
کیفیت اطلاعات حسابداری-1 |
AIQ1 |
820 |
0.05 |
0.003 |
0.22 |
1.73 |
9.68 |
0.98 |
0.83- |
کیفیت اطلاعات حسابداری-2 |
AIQ2 |
820 |
0.03 |
0.02 |
0.04 |
2.08 |
12.3 |
0.4 |
0.1- |
تخصص صنعت حسابرس |
SPEC |
820 |
0.05 |
0 |
0.22 |
3.9 |
16.6 |
1 |
0 |
جریان نقد آزاد |
FCF |
820 |
0.22 |
0.12 |
0.46 |
1.33 |
10.5 |
2.99 |
2.17- |
اندازه شرکت |
SIZE |
820 |
13.8 |
13.6 |
1.46 |
0.68 |
3.6 |
19.04 |
10.5 |
نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار |
BMT |
820 |
1.35 |
1.11 |
0.7 |
5.2 |
11.4 |
10.8 |
0.33 |
مالکیت نهادی |
OWN |
820 |
0.54 |
0.55 |
0.31 |
0.08- |
1.4 |
0.99 |
0.04 |
نتایج فرضیه ها
فرضیه اول: تخصص حسابرس بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق مالکانه شرکتها تاثیر معناداری دارد.
جدول 3: نتایج فرضیه یک
نماد |
ضرایب |
احتمال |
نماد |
ضرایب |
احتمال |
C |
18/0 |
06/0 |
C |
22/0 |
02/0 |
AIQ1 |
004/0- |
68/0 |
AIQ2 |
18/0 |
002/0 |
SPEC |
01/0- |
54/0 |
SPEC |
01/0- |
33/0 |
AIQ1*SPEC |
000/0- |
02/0 |
AIQ2*SPEC |
12/0- |
01/0 |
SIZE |
006/0- |
33/0 |
SIZE |
01/0- |
13/0 |
BMT |
006/0- |
33/0 |
BMT |
001/0 |
74/0 |
OWN |
007/0 |
67/0 |
OWN |
005/0 |
74/0 |
|
مقدار |
|
مقدار |
||
R2 |
49/0 |
R2 |
50/0 |
||
R2 تعدیل شده |
48/0 |
R2 تعدیل شده |
49/0 |
||
D-W |
37/2 |
D-W |
35/2 |
||
احتمال )آمارهF ( |
(3.69)0.000 |
احتمال )آمارهF ( |
(104.6)0.000 |
نتایج نشان میدهد که در سطح اطمینان 95% مقادیر t متغیرهای کیفیت اطلاعات حسابداری و تخصص صنعت حسابرس در ناحیه رد فرض صفر قرار نمیگیرند. یعنی متغیرها در مدل معنیدار نیستند. ولی ضرب دو متغیر معنادار است. نتایج حاصل از متغیرهای کنترلی نشان میدهد که هیچ کدام از متغیرهای کنترلی دارای رابطه معناداری با هزینه حقوق مالکانه نمیباشند.
نتایج نشان میدهد که در سطح اطمینان 95% مقادیر t متغیر کیفیت اطلاعات حسابداری و کیفیت اطلاعات حسابداری-2* تخصص صنعت حسابرس در ناحیه رد صفر قرار داشته و متغیر تخصص صنعت حسابرس در ناحیه رد فرض صفر قرار نمیگیرد. یعنی متغیرهای کیفیت اطلاعات حسابداری و کیفیت اطلاعات حسابداری-2* تخصص صنعت حسابرس در مدل معنیدار هستند. نتایج حاصل از متغیرهای کنترلی نشان میدهد که هیچ کدام از متغیرهای کنترلی دارای رابطه معناداری با هزینه حقوق مالکانه نمیباشند.
فرضیه دوم: جریان نقد آزاد بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق مالکانه شرکتها تاثیر معناداری دارد.
جدول 4: نتایج فرضیه دو
نماد |
ضرایب |
احتمال |
نماد |
ضرایب |
احتمال |
C |
18/0 |
03/0 |
C |
21/00 |
007/0 |
AIQ1 |
02/0- |
01/0 |
AIQ2 |
19/0 |
002/0 |
FCF |
25/0 |
0000/0 |
FCF |
2/0 |
0000/0 |
AIQ1*FCF |
00004/0 |
0000/0 |
AIQ2*FCF |
000002/0 |
01/0 |
SIZE |
007/0- |
2/0 |
SIZE |
01/0- |
05/0 |
BMT |
006/0- |
39/0 |
BMT |
005/0- |
46/0 |
OWN |
006/0 |
39/0 |
OWN |
001/0- |
92/0 |
|
مقدار |
|
مقدار |
||
R2 |
53/0 |
R2 |
53/0 |
||
R2 تعدیل شده |
52/0 |
R2 تعدیل شده |
52/0 |
||
D-W |
32/2 |
D-W |
3/2 |
||
احتمال )آمارF ( |
(117.6)0.000 |
احتمال )آمارF ( |
(5.63)0.000 |
نتایج نشان میدهد که در سطح اطمینان 95% مقادیر t متغیرهای کیفیت اطلاعات حسابداری و جریان نقد آزاد و کیفیت اطلاعات حسابداری-1* جریان نقد آزاد در ناحیه رد فرض صفر قرار میگیرند. یعنی متغیرها در مدل معنیدار هستند. و ضرب دو متغیر معنادار است. نتایج حاصل از متغیرهای کنترلی نشان میدهد که هیچ کدام از متغیرهای کنترلی دارای رابطه معناداری با هزینه حقوق مالکانه نمیباشند.
نتایج نشان میدهد که در سطح اطمینان 95% مقادیر t متغیرهای کیفیت اطلاعات حسابداری و جریان نقد آزاد و کیفیت اطلاعات حسابداری-2* جریان نقد آزاد در ناحیه رد فرض صفر قرار میگیرند. یعنی متغیرها در مدل معنیدار هستند. و ضرب دو متغیر معنادار است. نتایج حاصل از متغیرهای کنترلی نشان میدهد که هیچ کدام از متغیرهای کنترلی دارای رابطه معناداری با هزینه حقوق مالکانه نمیباشند.
بحث و نتیجه گیری
هدف اصلی این مقاله بررسی این موضوع هست که آیا تخصص حسابرس و جریان وجوه نقد آزاد بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق مالکانه شرکتها تاثیری دارد یا خیر؟ با توجه به آزمون ها و تحلیل هایی که از راه مدل OLS بدست آمده در سطح اطمینان 95 درصد، نتایج فرضیه اول نشان داد که تخصص حسابرس بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق مالکانه شرکتها تاثیر معناداری دارد. نتایج این پژوهش با نتایج اسمیت و جاربوی (2017)، مدرس و حصارزاده (1387)، حسینپور وطهماسبی (1395)، هیرشلیفر و همکاران (2004)، بیدل و همکاران (2009)، چن و همکاران (2011)، گوماریز و بلستا (2014) و فلامرزی و آقاکوچکی (1396) همخوانی داشته و با نتایج یوآن (2016)، ثقفی و عرب مازاریزدی (1389) و ثقفی و همکاران (1390) مطابقت ندارد. همچنین، نتایج فرضیه دوم حاکی از آن است که جریان نقد آزاد بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق مالکانه شرکتها تاثیر معناداری دارد. نتایج این پژوهش با نتایج اسمیت و جاربوی (2017)، هَمِرسلی (2006)، گول و همکاران (2009) و دبوسکی و جیانگ (2012) همخوانی داشته و با نتایج گال و همکاران (2003) مطابقت ندارد.
بر اساس مطالعات پیشین که تاکید زیادی بر نقش حسابرسان در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی داشتند، یافتههای این پژوهش نیز نشان میدهد که استفاده از تخصص حسابرس میتواند مکانیزم خوبی برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای حقوق مالکانه شود. همچنین بکارگیری حسابرسان متخصص میتواند کیفیت اطلاعات را تضمین کند. در واقع میتوان چنین اذعان کرد، شرکتهایی که توسط حسابرسان متخصص، حسابرسی شدهاند، نسبت به شرکتهای دیگر (شرکتهایی که توسط حسابرسان متخصص، حسابرسی نشدهاند) اطلاعات معتبرتری را در زمینه پیش بینی جریان های نقدی آینده برای استفاده کنندگان فراهم می کنند.
دارندگان اطلاعات نهایی با مخدوش کردن زمینهی آگاهی ساختن اشخاص فاقد اطلاعات نهایی، زمینه سوء استفاده از جریان نقد آزاد به نفع خود را مهیا میسازند و با عدم بکارگیری جریانات نقدی آزاد در پروژههای سودآور، موجب عدم افزایش قیمت سهام در بازار میگردند. افزایش جریان نقد آزاد موجب کاهش کیفیت اطلاعات حسابداری شده و فرصتهای رشد پایین تر و در کل موجب افزایش هزینه حقوق مالکانه شرکت میشود.
پیشنهادات مبتنی بر نتایج پژوهش
با توجه به نتایج فرضیه اول پژوهش، پیشنهاد میگردد که شرکتها جهت جذب سرمایهگذاران و افزایش سرمایهگذاریهای کارآمد، کیفیت اطلاعات حسابداری خود را افزایش دهند. کیفیت اطلاعات حسابداری میتواند با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی که موجب اختلافاتی مانند مخاطرات اخلاقی و انتخاب نامطلوب میشود، به بهبود کارایی سرمایه گذاری کمک کند. این کار با تلاش برای ثبت پانلی که از طریق آن کیفیت اطلاعات حسابداری میتواند مربوط به کارایی سرمایهگذاری شود، به عنوان گسترش آن تحقیقات طراحی شده است. همچنین با توجه به نتایج فرضیه دوم پژوهش، پشنهاد میشود جریانهای نقد آزاد شرکتها به عنوان محرکی برای مدیریت سود تلقی شود، از سوی دیگر، امروزه معیارهایی از قبیل سود و بازده داراییها به تنهایی نمیتوانند به منظور ارزیابی عملکرد مدیران به کار برده شوند، بلکه لازم است این معیارها در کنار معیارهایی همانند جریانهای نقد آزاد در نظر گرفته شوند. بنابراین به سهامداران و سرمایهگذاران توصیه میشود که به جریانهای نقد آزاد واحد تجاری توجه نموده و آن را در مدل تصمیمگیری خود لحاظ نمایند.
[1] the accounting information quality
[2] Bushman and Smith
[3] Bagaeva
[4] Chan and Lee
[5] Zhiying et al.
[6] Ran et al
[7] Biddle and Hilary
[8] McNichols and Stubben
[9] Biddle et al.
[10] Chen et al.
[11] investment opportunities
[12] auditor specialization
[13] information asymmetry problems
[14] Almutairi et al.
[15] DeBoskey and Jiang
[16] Yaghoobnezhad et al.
[17] specialized staff training
[18] audit service
[19] anomalies
[20] Hays
[21] Schilder
[22] Lin
[23] Chan
[24] Krishnan and Visvanathan
[25] Dhaliwal et al
[26] Baxter and Cotter
[27] Vafeas
[28] Jagi et al.
[29] Jensen & Meckling
[30] Graham et al.
[31] Becker
[32] Johnson et al
[33] Krishnan
[34] Balsam et al.
[35] Myers et al
[36] Agency Theory
[37] Rusmin
[38] Nekhili
[39] Free Cash Flow
[40] Earnings Management
[41] corporate governance
[42] Ownership
[43] samet and Jarboui